-بک عرفتـــک و أنت دللتنےِ علیک و دعوتنےِ-

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پرویز شیخ طادی» ثبت شده است

"هم بازی" فیلمی جذاب و گرم ست. حقیقی ست و درد جامعه. اما اتفاقا همین فیلم جذاب، در راستای منویات رهبری ست و این ارزشمند است. خیلی دوست داشتم این فیلم، یک سریال می شد. و این سریال روتین می شد. و هر شب با مردم بود تا نرم نرمک فرهنگ مردم شود. علی ای حال همین نود دقیقه اش هم غنیمت است و قابل سفارش و توصیه به هم نوعان!
صحبت من در این سفارش، درباره ی سیاست های خرد و کلان و دوست شدن مردم با سیاست های دولت است. به هرحال هر دولتی که روی کار می آید ناشی از اراده امت و با سازوکار قانونی است. وقتی سیاستی را پیش می برد به نظرم همه باید یاری دهنده باشند. این منتج به آشتی مردم و دولت خواهد شد.
 وقتی صحبت از سینمای دولتی می شود اگر منظور تعیین استراتژی به منظور نیل به جامعه ی آرمانی دولت هاست و اگر در نظر بگیریم فیلم همبازی را ارگان و نهادی دولتی در جهت مقاصد خود (که همانا سیاست چند فررزندی ست) تهیه و تدارک دیده باید گفت سینمای دولتی عاقلانه ترین نوع به کار گیری هنر هفتم است. همان چیزی که در هالیوود اتفاق می افتد. فعلا به نوع پیام کاری نداریم، به طور کلی این ایده ایده ی نابی ست که حتی آقای لاریجانی هم در سخنرانی ای فرموده بود یک منبر رفتن کار یک ساعت فیلم را نمی کند.
در فیلم "گلچهره"، اشرف خان یک دیالوگی دارد که: «ما می خوایم با سینما مردم را درست تربیت کنیم، این سینما نیست که فساد میاره، این فکر خرابه که فساد آوره»
این همان صحبت امام است در بهشت زهرا، این حرف همان معنای صحبت استاد رحیم پور ازغذی ست در رابطه با وسیله و ابزار بیان، برای رسیدن به هدف. سینما وسیله است و عقل سلیم می گوید مدرنیته باید در یک جامعه اسلامی، در خدمت اسلام گرفته شود. این حرف را با تمام وجودم قبول دارم. بله مدرنیته و به تبع آن تکنولوژی باید در خدمت دین باشد. و به هرحال وقتی آزادی بیان حتی در هنر معنای خودش را حفظ کند و هالیوود به پشتوانه ی همین نوع آزادی هر حرفی بزند و هیچ قاعده ی مسئولیت بین المللی هم به شکل عملی وجود نداشته باشد(البته تحقیق در این باره را ادامه خواهم داد تا شاید به قاعده ی عرفی حداقلی برسم، چراکه دکتر کوچ نژاد معتقدند ما در این زمینه در حقوق بین الملل خلا قانونی نداریم، و حالا عجالتاً این را داشته باشید که ضمانت اجرا قوی ای وجود ندارد) شاید بتوان گفت سینما بزرگترین و بهترین و البته پر خرج ترین راه حل برای راهبرد اهداف و سیاست های خرد و کلان از پیش تعیین شده ی دولت است.
حال شما تصور کنید در سطح کلان تر، سیاستی تعیین شود در راستای اهداف اصل یازدهم و صد و پنجاه و دوم و صد و پنجاه و چهارم قانون اساسی. و ئر نظر بگیرید امثال فیلم تحسین شده و ماندگار "بازمانده" سالانه دو سه مورد ساخته شود. آیا نتیجه ای غیر از آشتی مردم به دولت دارد؟ وقتی مردم دلایل حمایت دولت ایران از ملل اسلامی را و بالاخص فلسطین را بدانند خیلی کمتر به نق زدن روی خواهند آورد مگر غیر از این است که عدم آگاهی بیشترین حجم نق های متروی و اتوبوسی و مینی بوسی و تاکسی ای را تشکیل می دهد؟! آگاهی بیشتر امنیت بیشتر و حمایت بیشتر.

یا مثلا وقتی مردم سالی دو سه مورد از خیانت NGO های در قامت و تظاهر به خدمت به خلق را در تصویر ببینند و با آن اشک بریزد و غصه دار شود، و امثال "فرشتگان قصاب" بیشتر حمایت ببینند و به مرحله ی ساخت و کاشت در جامعه برسد چه تاثیری در روحیه ی مبارزه جامعه جهانی با استکبار، و خاصه ایرانیان خواهد داشت؟ و با این کاشت، چه برداشتی خواهیم داشت؟