-بک عرفتـــک و أنت دللتنےِ علیک و دعوتنےِ-

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حقوق بین الملل» ثبت شده است

"هم بازی" فیلمی جذاب و گرم ست. حقیقی ست و درد جامعه. اما اتفاقا همین فیلم جذاب، در راستای منویات رهبری ست و این ارزشمند است. خیلی دوست داشتم این فیلم، یک سریال می شد. و این سریال روتین می شد. و هر شب با مردم بود تا نرم نرمک فرهنگ مردم شود. علی ای حال همین نود دقیقه اش هم غنیمت است و قابل سفارش و توصیه به هم نوعان!
صحبت من در این سفارش، درباره ی سیاست های خرد و کلان و دوست شدن مردم با سیاست های دولت است. به هرحال هر دولتی که روی کار می آید ناشی از اراده امت و با سازوکار قانونی است. وقتی سیاستی را پیش می برد به نظرم همه باید یاری دهنده باشند. این منتج به آشتی مردم و دولت خواهد شد.
 وقتی صحبت از سینمای دولتی می شود اگر منظور تعیین استراتژی به منظور نیل به جامعه ی آرمانی دولت هاست و اگر در نظر بگیریم فیلم همبازی را ارگان و نهادی دولتی در جهت مقاصد خود (که همانا سیاست چند فررزندی ست) تهیه و تدارک دیده باید گفت سینمای دولتی عاقلانه ترین نوع به کار گیری هنر هفتم است. همان چیزی که در هالیوود اتفاق می افتد. فعلا به نوع پیام کاری نداریم، به طور کلی این ایده ایده ی نابی ست که حتی آقای لاریجانی هم در سخنرانی ای فرموده بود یک منبر رفتن کار یک ساعت فیلم را نمی کند.
در فیلم "گلچهره"، اشرف خان یک دیالوگی دارد که: «ما می خوایم با سینما مردم را درست تربیت کنیم، این سینما نیست که فساد میاره، این فکر خرابه که فساد آوره»
این همان صحبت امام است در بهشت زهرا، این حرف همان معنای صحبت استاد رحیم پور ازغذی ست در رابطه با وسیله و ابزار بیان، برای رسیدن به هدف. سینما وسیله است و عقل سلیم می گوید مدرنیته باید در یک جامعه اسلامی، در خدمت اسلام گرفته شود. این حرف را با تمام وجودم قبول دارم. بله مدرنیته و به تبع آن تکنولوژی باید در خدمت دین باشد. و به هرحال وقتی آزادی بیان حتی در هنر معنای خودش را حفظ کند و هالیوود به پشتوانه ی همین نوع آزادی هر حرفی بزند و هیچ قاعده ی مسئولیت بین المللی هم به شکل عملی وجود نداشته باشد(البته تحقیق در این باره را ادامه خواهم داد تا شاید به قاعده ی عرفی حداقلی برسم، چراکه دکتر کوچ نژاد معتقدند ما در این زمینه در حقوق بین الملل خلا قانونی نداریم، و حالا عجالتاً این را داشته باشید که ضمانت اجرا قوی ای وجود ندارد) شاید بتوان گفت سینما بزرگترین و بهترین و البته پر خرج ترین راه حل برای راهبرد اهداف و سیاست های خرد و کلان از پیش تعیین شده ی دولت است.
حال شما تصور کنید در سطح کلان تر، سیاستی تعیین شود در راستای اهداف اصل یازدهم و صد و پنجاه و دوم و صد و پنجاه و چهارم قانون اساسی. و ئر نظر بگیرید امثال فیلم تحسین شده و ماندگار "بازمانده" سالانه دو سه مورد ساخته شود. آیا نتیجه ای غیر از آشتی مردم به دولت دارد؟ وقتی مردم دلایل حمایت دولت ایران از ملل اسلامی را و بالاخص فلسطین را بدانند خیلی کمتر به نق زدن روی خواهند آورد مگر غیر از این است که عدم آگاهی بیشترین حجم نق های متروی و اتوبوسی و مینی بوسی و تاکسی ای را تشکیل می دهد؟! آگاهی بیشتر امنیت بیشتر و حمایت بیشتر.

یا مثلا وقتی مردم سالی دو سه مورد از خیانت NGO های در قامت و تظاهر به خدمت به خلق را در تصویر ببینند و با آن اشک بریزد و غصه دار شود، و امثال "فرشتگان قصاب" بیشتر حمایت ببینند و به مرحله ی ساخت و کاشت در جامعه برسد چه تاثیری در روحیه ی مبارزه جامعه جهانی با استکبار، و خاصه ایرانیان خواهد داشت؟ و با این کاشت، چه برداشتی خواهیم داشت؟

به نام خدا

خدا شاهد است خیلی دلم می خواهد واج و واژه را ردیف کنم محض هم آوایی.

و فریاد بدمم درونشان:

" تمام خشمم را از جامعه جهانی بی خاصیت خلاصه شده در چهار پنج کشور با سردمداران قلدر و جانی و درنده.

تمام غصه ام را از نسل کشی های اخیر مظلومان غزه.

تمام نفرتم را از مکانیسم های بدون کمترین کارایی عادلانه ی بین المللی. از قواعد مسئولیت بین المللی و حتی حقوق قراردادهای بین المللی. از روش های مضحک کم کارآمد حل و فصل اختلافات بین المللی!

تمام انزجارم را از نظم جهانی مورد نظر یو اِن.

تمام بغضم را از تمام حقوق بین الملل. از اصلیات و فرعیات حقوق بین الملل. تمام بغضم...

تعریف این رشته از حقوق امروز این است: قتل، کشتار دسته جمعی، وحشی گری، ژنوساید ِ قانون مند!

امروز غزه ضجه می زند که حقوق بین الملل باید باز نعریف شود و برای حق دنبال قرائت عادلانه تر و حقیقی تری بود. اعلامیه جهانی حقوق بشر، کنوانسیون های چهارگانه ی ژنو باید باز تولید شوند."

اما دلم می گوید تمام این ها که گفتی درست اما کم است. خیلی خیلی کم. عمق فاجعه درکش خیلی دشوار است... خیلی. معنای قاصریت قلم را اینجا می توان فهمید. هرچه نوشته شود و هر چه ترسیم شود باز به اندازه ی یک لحظه ی تجربه در میان آتش و خون و دود نیست.

.................................................

* عنوان از استاد قزوه

به نام خدا
در فیلم محیا یک سکانسی هست جاوید با اشاره به منش روستاییان و توجه شان به مرگ، می گوید «اینا فقط با فکر کردن به مرگشون زندگی می کنن».
میرطاهر که درویش مسلک است در جواب می گوید «اگه ما آدما باور می کردیم با مرگ یه قدم بیشتر فاصله نداریم، دنیا گلستون می شد. حیف که باور نداریم مردنی ام تو کار هست، بین دونستن و باور کردن کلی فاصله اس...».

حالا وقتی تلویزیون آن بانویی را نشان می دهد که با صلابت فریاد می زند «ما شهید می دهیم تا کرامت انسانی بماند» بیشتر به نیاز مبرم جامعه جهانی به باور این مطلب مومن می شوم.

کرامت انسانی در آن خونی که به زمین می ریزد تا لایق آسمان شود - در غزه - متبلور می شود. همان کرامتی که صدها کنوانسیون بین المللی و بین الدولی و ده ها قطعنامه و تنها منشور جهانی حقوق بشر سق می زند و به قول رهبرم تنها لباسی شریف به تن مفاهیم ضد کرامت انسانی کرده اند. که چه بدقواره زار می زند!


کاش قلدران باور داشتند که کرامت انسانی همان است که در غزه، بیخ گوش غاصبان جانی صهیونیست حضورش را فریاد می زند و کجاست گوش شنونده؟

و چه کَرَند کَران! و چه خَرَند خَران!

(مشکل از مبنای کرامت انسانی ست مابین حقوق بشر کتاب الله ای و بیانیه ی حقوق بشر غربی. آن ها شهروندان را به درجه یک و دو تقسیم می کنند و کتاب الله، می فرماید ان اکرمکم عندالله اتقاکم! مبنا را بر تقوا قرار می دهد).

.................................................

+ کودکان فلسطینی برای زنده بودن می میرند... ()

به نام خدا
باسواد ترین حقوقدانِ دنیا توسط این نادان الحقیر الذلیل الصغیر شناسایی شد.

باسوادترین حقوقدان ِ وکیل ِ پایه یکِ دکتر ِ استاد ِ دنیا اویی ست که مدام می گوید: "حقوق به حقوق های مختلفی تقسیم می شود، رمی ژرمنی، کامن لا و..."
و وقتی دانشجو می گوید "حقوق ها؟؟؟"
می گوید "چقدر شما ملا لغتی هستی! اینقدر صحبت نکن، جان کلام را بگیر!"
یعنی افتخاری ست تلمذ فرمودن در حضور این اساتید... اصن یه وضی!

به نام خدا

تو برای صلح، هیچ تقسیم بندی ای نداری...

فرقی نمی کند تابعیت و هویت تو چه باشد،

تو از هر نژاد و قبیله و عشیره ای باشی بالذات استکبار ستیز هستی...

فرقی ندارد تو عربی یا عجم، غربی هستی یا عبری، شمالی هستی یا جنوبی، پوستت زرد است یا سیاه، تو مادری...

مادر یعنی همه جا آرامش...مادر یعنی همه آتش بس!

مادر یعنی پرچم سفید!

مادر یعنی محکوم کردن جنگ و خون ریزی و خشونت...

مادر یعنی تمام بیانیه حقوق بشر...

مادر یعنی خود منشور ملل متحد!

مادر یعنی انتظار صلح از همه!

از همه در همه ی عرض های جغرافیایی...

مادر یعنی آهای آقای دنیا، همه صلح!



+ به امید روزی که هیچ مادری حسرتش صلح نباشد و کابوسش جنگ...